به کعبه ای که خلیل خُدا بُدش بانی
همان خدا زعلی کرده است مهمانی

ز بس که بت بنهادند در دل کعبه
نهاد مرکز توحید روبه ویرانی

چو خواست مرکز توحید را کند آباد
نمود مولد آن بت شکن که می‌دانی

به پای کعبه دعا کرد چون که بنت اسد
که وضع حمل کند او به خیر و آسانی

شکاف خورد به دیوار کعبه خانه حق
که میهمان خدا داخلش شود آنی

چو دید فاطمه این امر غیر عادی را
یقین نمود که درّ اوست سرّ پنهانی

چو بود عارفه آن فاطمه به خود گفتا
که دعوتی است ز من از خدای رحمانی

چو گشت وارد کعبه به شوق بنت اسد
از این عنایت حق گشت فرق شادانی

برون چو گشت علی از رحم همان ساعت
نهاد روی زمین بهر سجده پیشانی

در آن مکان و زمانی که مردم مشرک
محیط را ز جهالت نموده ظلمانی

نمود سجده علی بهر خالق سبحان
چو داشت عصمت و عرفان و ذات نورانی

نباشد عصمت و عرفان این چنین کسبی
چو ذاتی است و بود آن عطای سبحانی

چو داشت علم الهیّ علیّ و بُد معصوم
اطاعتش شده واجب به عالی و دانی

سه روز بود در آن کعبه میهمان خدا
خبر نداشت از او این سه روز انسانی

پس از سه روز که آمد برون بنت اسد
به روی دست بُدش آن علیّ عمرانی

نظر نمود علی بر نبّی و کرد سلام
بخواند نزد نبی آیه های نورانی

بدید چهره‌ی نورانی علیّ چو نبّی
بگشت خرم و خندان حبیب یزدانی

زبان ببرد به کامش نبیّ و جاری شد
به قلب انور او از علوم ربّانی

علیست بحر علوم و علیست کنز صفا
که نیست بعد رسول خدا ورا ثانی

ولایتش شده واجب به جن و انس و ملک
که جبرئیل به درگاه اوست دربانی

علی بود آن شاه لو کشف که نمود
درون کعبه بسی سجده های طولانی

علی است آنکه به امر خدای عزّ و جل
مطیع اوست همه کائنات امکانی

علی است آنکه بود عالم به کل کتاب
وداع نمود چو سلیمان عالم فانی

علی است آنکه به یک لحظه در مدائن رفت
ز بهر طاعت او چون که داده فرمانی

علی است آنکه رجوع کرد نیّر اعظم
که تا ز طاق حرم بُت به خاک بنشانی

علی است آنکه نهاده قدم بدوش نبی
علی است آنکه خدا نفس احمدش خوانده

چه بود مثل نبی در صفات روحانی
بجز علی که بود نفس احمد مختار

خلیفه کیست؟ بگو گر که تو مسلمانی
اگر قبول نکردی ولایتش امروز

برای توست به محشر دو صد پشیمانی
به جز طریق علی نور حق ولی خدا
طریق های دگر هست راه شیطانی